هیچ دانی چیست میراث شهان؟
کار دل، راه میان، پیکار جان
کیست عاشق؟ جنگجوی عشقورز
تحفهی دل وقف باید در جهان
تیز کن شمشیر و دیو عقل کش
پاک کن از خویش عقل و کار دان
ذات حق در جان بسی پیچیده شد
باز کن از سر حجاب و تیز ران
شعله شو ای سالک راه خدا
پیچ و تابان میرو در راه خوشان
عاشقا آغوش بگشا، باک چیست
بال بگشا، کودک خاکی نمان
بیرهی در جستجوی راه باش
در رهی رقّاص شو تا بیکران
ساده شو، پیچیدگان را راه نیست
ساده تابد آفتابِ شادمان
کشتی از لنگرگه شب باز شد
حلیما! دل! عرشهبانان! بادبان!
درباره این سایت