ما چو عقابان می‌آییم، نه همچون کفتران لرزان. چو عقابان می‌نشینیم، چو عقابان برمی‌خیزیم. هرگز نهراسیده‌ایم، هرگز نمی‌هراسیم، چرا که هراس طعمه‌ی ماست. چرا که ما آزادیم، ما برادران حلقه‌ی ابدی روح. ما بالاتر از روح، ما رفیقان خدا. ما در خدا برخاسته‌ایم و زین پس تمام پیرامون ما، تمام جهان با ما برخواهد خاست. ما را رنج را زیسته‌ایم و رنج را خندیده‌ایم و در تاریک‌ترین شبان به شعف رقصیده‌ایم. رنج با ما به پوچی خود خندیده است و به شکوه و لطف بی‌حدّ این زندگی، و به حقیقت طربناک هستی پی برده است. ما حجاب تاریک غم را از سر رنج افکنده‌ایم. 


گفت ما چون عقابانیم، چون عقابان می‌آییم. گفتم آری، چون عقابان، چون عقابان طلایی دشتهای بیکران و شاهبازان آن سلسله قلل بی‌انتهای خدا، و نه چون کفتران لرزان. چون عقابان می‌آییم، چون عقابان می‌نشینیم و چون عقابان برمی‌خیزیم. 


حلمی | کتاب لامکان


موسیقی: الکساندر برودین - در چمنزارهای آسیای میانه

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آسانسور و پله برقی فوجی | ایده نگار موسسه موسیقی دلشدگان محیط زیست gmemo شهرسازی و سیاست بسته بندی و اسباب کشی وبلاگ رسمی باشگاه فرهنگی ورزشی استقلال ایران iranvar.parsablog.com