در آگاهی هیچ حدّی نیست. تمام حدها را ما خود برای خود تعیین میکنیم. ما از سر تنبلی آگاهی خود را در قالبی معیّن میریزیم و برای حرکت نکردن حکمهای معیّنی از جانب خود صادر میکنیم و به جهان بیرون نسبت میدهیم، سپس آن احکام خودساخته را از بیرون جدّی میگیریم و در درون در زندان خودساخته احساس امنیت و راحتی میکنیم. چرا که در زندان بودن آسان است. زندانی وهم حرکت دارد، وهم آزادی دارد، وهم وصل دارد و در وهم زنده است. حال آنکه زندان، زندانبان، زندانیها، قفل و در و دیوار زندان همه خود اویند. او تنها یک لحظه باید به وهم خود آگاه شود و سپس قدم در بیرون بگذارد و بهای آزادی را بپردازد. او را هیچ حدّی جز خود او نیست.
حلمی | کتاب لامکان
درباره این سایت