دم بزن ای جان که دمت دلرباست
دم زدن تو ز دم کبریاست


دم بزن ای جان که دمادم تویی
روی تو روی دل و روی خداست


دم بزن ای شعشعه‌ی لامکان
شعله‌ی چشمان تو بر ما سزاست


دم بزن ای حضرت روح‌القدس
هر چه تو گویی سخن آشناست


عشق به جان آمده از جان تو
جان تو مجموعه‌ی جانهای ماست


دم بزن ای صاحب آب و شراب
هر چه تو ریزی دهن ما رواست


فکر به تخمیر سرآغاز توست
فکر چه دانسته که آن دم چراست


دم بزن و فکرت ما را بسوز
حلمی از آن دم همه دم ماجراست

دم بزن ای جان که دمت دلرباست | غزلیات حلمی


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

منتظر آشنا Dawn کتاب‌یار دختری تنها می نویسد تا ارام بگیرد Office Forms کولر گازی بانه Graphic plus David جاروبرقی صنعتی