نیمی به بقا، نیمی به فنا. نیمی به رزم، نیمی به بزم. نیمی به هستی، نیمی به نیستی. نیمی این و نیمی آن. ای آن در این ریخته! ای عدم موزون! ای حقیقت!
ای حقیقت! نوایت سوک و آستانت مرمر سرد آتشین! ای بینام! جامت سروش هوشیاریهاست. ما را در خود نابود کن و بود کن!
اینچنین هنری که هر آینه از خویش برخاستن و از مرزها برگذشتن. این چنین هنری، که نابودن و در عدم ناسودن. این چنین هنری جان را رواست.
از مرزها بیرون مشو، بالا رو! از مذهبها بالا رو و از هر چه هست بالا رو! از حیوان بالا رو و از انسان بالا رو، و آه ای روح! از روح بالا رو!
اینچنین هنری
که هر آینه
از خویش برخاستن
و از مرزها برگذشتن.
حلمی | هنر و معنویت
درباره این سایت