جان به حقایق نیاز دارد، نه به احکام. حکم هرچند برای طبع خام دواست، و فرمان گرچه برای عقل شفاست، لیکن برای قلب، حقیقت نوشداروست و بر جان تنها حقیقت رواست.
قلب، خون تازه میخواهد، نه خون مردهی مردابها و خوابها و سرابها. آب باید از سرچشمه بجوشد. آب تازه، آب روح. آب عشق، آب نَفَس. جان عاشق، زندگی میخواهد، رقص میخواهد، تپندگی و تپیدن میخواهد، نه فقه، نه شر، نه قفس.
" قلب، آزادی میخواهد.
و آزادی آنِ من است،
و در دامان من است.
پس به سویم این مردگیها بها کنید.
بمیرید و هنر زنده شدن فرا آموزید."
چنین گفت عشق.
با آن نگاه خیره،
آن چشمان خون.
حلمی | هنر و معنویت
درباره این سایت