مجلس اشرار بین، جمعیتی کور و کر
بندهی شهد و شکم، بردهی کام و کمر
بیخبران از جهان، معتقدان ریا
قافلهی حیفنان، بیعرق و بیهنر
مفتخوران حریص، بیشرفان دنی
بیجنمان وقیح، زوزهکشان
این نجسان خائناند، ظرف فسادند و بس
مظهر اهریمناند، هر دمشان توف شر
خس که به مسند رسید، دیو به مصدر نشست
عشق به پنهان وزید، گشت گدا معتبر
خلق خسیاش بدید، رأی کثیفاش چشید
بندهی دنیا بُد و کرد حق از او حذر
کبر کلاهی گشاد بر سر این خلق کرد
کودکی و کودنی، جمعیتی بیگوهر
یا رب اگر وقت شد گو که به تیغ وزان
همره باد جنان قصّه کنم مختصر
کمکمک آن لحظهی ناب فرا میرسد
کوبش و شور خوشان، بوسهی سیف و سپر
بی حذری حلمیا گردهی توفان نشین
رزم خوشان بزم ما وین گذر پرشرر
درباره این سایت