و داستانی عاشقانه صورت می‌بندد، باطنش را پیش‌تر بسته بود؛ تو را دیدن و تو را تمنّا کردن. آنگاه که در صورت محو می‌شوی، در باطن برپایی. تو را در باطن دیدن و در صورت برپا کردن.


هنر تو را دوست داشتن، تو را تجسّم بخشیدن و به صورت درآوردن، به صوت؛ کلمه. تو را به وادی کلام کشیدن، این ناممکن‌ترین انقلاب زمان، و چنین انقلابی! من تو را در خود انقلاب کردم و این انفجار به بیرون پاشیدم؛ انقلاب عشق. 


حلمی | هنر و معنویت

انقلاب زمان؛ انقلاب عشق | هنر و معنویت |‌ حلمی


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فال روزانه ,مداحی,,مدل لباس ,مدل مانتو ,زندگی ,سلامت آریاچیله| مبلمان اداری | صندلی اداری| بهترین قیمت حسام فرهنگی قوچانی آساره دختران و پسران خانواده برتر بهترین خدمات برش لیزر آهن Frank بهترين دعانويس ايران 09053876440 autosalvageyard