چشم و گوشت را میبندی، آنگاه که میپنداری برترینی و همه باید به راه تو بیایند. چشموگوشبستهای، کوری و کری، و در انزوای خویش به مقامات وهمآلود خویش حبسی. هنر نمیدانی و زیستن نمیدانی، و آنگاه در این نادانی میپنداری بر ثریّایی و همه دیگران باید به راه تو بیایند، در حالیکه تو هرگز هیچ راهی نرفتهای.
هنر تنها نزد تو نیست، هیچ چیز نزد تو نیست. تو پیش از ابتدایی، و حال بر توست تا از دنیا بیاموزی و گام نخست خویش را برداری. این صفرِ تاریخ توست.
حلمی | هنر و معنویت
موسیقی: Estas Tonne - CUBAN HEART
درباره این سایت