قل حق می‌زند جان مخمّر 
تو این دیدی و من آن مخمّر 


تو با مستان به ظاهر حکم کردی
ندیدی هست پنهان مخمّر


ندیدی جوشش آن روح رقصان
سرور پاک چرخان مخمّر


تو را با خودخوشی بیچاره‌ای کرد
رها از قول و پیمان مخمّر


چنین آزادی‌ای ننگ است یا رب
مبادا هول هجران مخمّر


سزاوارم به یک جام عدم‌گیر
سر زاهد زنم چان مخمّر


شریعت خواندم و جامی نگیراند
طریقت راندم از کان مخمّر


حقیقت‌پیشه‌ای بی‌جامه آزاد
چنین باشم به قرآن مخمّر


بیا حلمی سرای باده وجد است
بچرخان جان و دامان مخمّر

قل حق می‌زند جان مخمّر | غزلیات حلمی


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مرکز آموزش برق •"حیوان خانگی من"• معرفی نرم افزار گرافیکی موزیک پلیر کیف و کفش مینیاتور | Miniator Shoes ایمن داک Lily اندرویدستان بازی کلش alisameti